SabreAyoob

SabreAyoob

SabreAyoob

SabreAyoob

  • ۰
  • ۰

بعضی وقتا اینقد تو زندگی خوش بین بودم که دیگه داره حالم از خودم بهم میخوره :(

.

فک کنم تو سالهای زندگی زیادی خوش بین بودم


راستش واسه این بود که شاید همه چی بر وفق مرادم بشه 

به اضافه اینکه...

تربیت پدر و مادر

این طوری بود که همه چی خوبه ، همه چی آرومه و ما چقد خوشحالیم

و

همه آدم ها خوبن

هه ...

متاسفم

که حتی موقعه ایی که خودش ( بابام ) ورشکست شد

داداشای پولدارش

به خودشون زحمت ندادن

حتی یه پول کوچیک بهش بدن تا حداقل 

تا با ماشین که تو آژانس و خیابون مسافرکشی میکنه

حداقل قسط ماشین نده 

:(

حیون به حیون کمک میکنه

.

.

.

بسه دیگه 

چقد خوشبینم آخه

بسه

تو رو خدا

من میخوام آدم خیلی خوبی نباشم ، میشه خدا ، میخوام زلال نباشم

اییییی واییییی

خدا خدا خدا آخه چرا

  • ۹۴/۰۶/۰۴
  • ایوب س ن ب

نظرات (۱)

  • مهران زرگرزاده
  • رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند       چنان نماند وچنین نیز هم نخواهد ماند
    موفق باشی

    پاسخ:
    سپاس ممنونم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی