بعضی وقتا اینقد تو زندگی خوش بین بودم که دیگه داره حالم از خودم بهم میخوره :(
.
فک کنم تو سالهای زندگی زیادی خوش بین بودم
راستش واسه این بود که شاید همه چی بر وفق مرادم بشه
به اضافه اینکه...
تربیت پدر و مادر
این طوری بود که همه چی خوبه ، همه چی آرومه و ما چقد خوشحالیم
و
همه آدم ها خوبن
هه ...
متاسفم
که حتی موقعه ایی که خودش ( بابام ) ورشکست شد
داداشای پولدارش
به خودشون زحمت ندادن
حتی یه پول کوچیک بهش بدن تا حداقل
تا با ماشین که تو آژانس و خیابون مسافرکشی میکنه
حداقل قسط ماشین نده
:(
حیون به حیون کمک میکنه
.
.
.
بسه دیگه
چقد خوشبینم آخه
بسه
تو رو خدا
من میخوام آدم خیلی خوبی نباشم ، میشه خدا ، میخوام زلال نباشم
اییییی واییییی
خدا خدا خدا آخه چرا
- ۹۴/۰۶/۰۴